اينکتاب مجموعه داستانهاي طنزي است که با شخصيتهاي ثابت و رويدادهاي متوع طنزآميز خلق شدهاند و جلد دوم کتاب آخرین نشان مردی است در حالی که داستان ارتباطی با جلد قبل ندارد و اگر کسی جلد قبل را نخوانده باشد باز هم از خواندن این کتاب لذت خواهد برد. در کتاب آخرين نشان مردي، وقايع و موقعيتهاي طنزآميز دوره دانشجويي به قلم مهرداد صدقي به رشته تحرير درآمده و براي افرادي که دوره دانشجويي را تجربه کردهاند، يادآور خاطرات و همچنين براي افرادي که ذهنيتي از فضاي دانشجويي ندارند، ميتواند جذاب باشد. نويسنده کتاب را از زبان حامد، دانشجويي که در حال نوشتن پايان نامه خود است نقل ميکند. هر روز و در هنگام نوشتن پاياننامه اتفاقات و بحثهاي جالبي پيرامون حامد اتفاق ميافتد که روند نوشتن پاياننامه را تحت تاثير خود قرار ميدهد و داستان را به طنز مبدل ميکند.
برشی از کتاب:
عصر بابا یک بار دیگر همان سوال همیشگی را می کند، این بار با لحن عاقدها:برای آخرین بار می پرسم… آیا بنده وکیلم که نوشتن پایان نامه ام را به عقد شما در بیاورم؟بابا همه ی مسیرها را امتحان کرده و چون به در بسته خورده حالا راه شوخی را امتحان می کند. اما جواب من کماکان منفی است. رو می کند به بابابزرگ و می گوید: “ببین جوونای امروز چطوری ان! میخوام بهش کمک مالی کنم قبول نمی کنه.” بابابزرگ هم در جواب بابا یک سوال کاملا مرتبط می کند: “پدر دوستت که باهم داشتید حرف می زدید کی مرحوم شده؟” ترجمه ی سوال بابابزرگ این است که درباره ی مادرش به من اطلاعات بده. بابا هم که خودش در این زمینه ها استاد است و حوصله ی سوال های بعدی بابابزرگ را ندارد آخرش می گوید: “چندسال پیش… فکر می کنم از دست زنش دق کرد.”
نظرات مشتریان
بررسی ها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.
نوشتن نظر مشتری